بهنام خداوند مردآفرین
كه بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی كه از گِل مرا خلق كرد
چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی كه مردي چو من آفرید
و شد نام وي احسنالخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد
مكانی درون بهشت برین
خدایی كه از بس مرا خوب ساخت
ندارم نیازي به لاك، همچنین
رك و ریمل و خط چشم و كرم
تو زیباییام را طبیعی ببین
دماغ و فك و گونهام كار اوست
نه كار پزشك و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مكر و ناز
نداده دم مشك من اشك و فین!
مرا ساده و بیریا آفرید
جدا از حسادت و بیخشم و كین
زنی از همین سادگی سود برد
به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تكدرخت
و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و كلك
من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود
كه اي مرد پاكیزه و مهجبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر
و بیرون بده حرفشان را از این
كه زن از همان بدو پیدایشات
نشسته مداوم تو را در كمین
نظرات شما عزیزان: